این یادداشت از علی ششتمدی، در سایت شهرستان ادب منتشر شده:
با الطاف بی کران پروردگار حلقه ای دیگر از حلقهء داستانی کویر در ساعت هفده روز سه شنبه 17 شهریور تشکیل شد. این جلسه سومین جلسه حلقه در شهریورماه نود و چهار و همچنین شصت و نهمین جلسه مستمر بود که در محل کتابخانهء حاج ملاهادی سبزواری واقع در میدان کارگر برگزار شد.
با عرض سلام و احترام خدمت تمام اعضای حلقه داستانی کویر
جلسه این هفته روز سه شنبه مورخ 17/6 ساعت 17 آغاز شده و جریان جلسه به این ترتیب خواهد بود.
1- سی دقیقه اول، ارائه مطلب درباره فلسفه افلاطون توسط آقای کلاته
2- یک ساعت بعد، نقد با توجه به شکلی که در هفته گذشته مطرح شد. هر کدام از دوستان بخش مربوط به خود را نقد می کنند. داستان: پنج طبقه و الباقی وقت معرفی مختصر کتبی که اعضا مطالعه کرده اند.
3- نیم ساعت پایانی، بداهه نویسی
با الطاف بی کران پروردگار حلقه ای دیگر از حلقهء داستانی کویر در ساعت هفده روز سه شنبه تشکیل شد. این جلسه دومین جلسه حلقه در شهریورماه نود و چهار و همچنین شصت و هشتمین جلسه مستمر بود که در محل کتابخانهء حاج ملاهادی سبزواری واقع در میدان کارگر برگزار شد.
در ابتدا طبق قرار هفتهء گذشته آقای محمدعلی فارسی نژاد جلو تختهء سفید قرار گرفتند و به معرفی مکتب کلاسیسم اعم از ویژگی ها، تاریخ ظهور و قبل و بعد آن پرداختند. مقرر شد هفتهء آینده آقای کلاته در نیم ساعت ابتدایی جلسه مختصری دربارهء نظریات و کلیات فلسفهء افلاطون صحبت کند.
در ادامه و در قسمت نقد داستان، به عنوان اولین داستان جلسه، داستان «دختر، باد، پیرمرد» نوشتهء حسن کی قبادی مورد نقد قرار گرفت. البته طبق روالی که هفتهء گذشته تعیین شده بود، هر یک از دوستان موظف شده بودند که یکی از عناصر داستانی را در داستانهای گذاشته شده در وبلاگ، نقد کنند. خانم کاظمی عنوان داستان را قوی خواندند و آغاز را نیز با توجه به ایجاد کشش و سئوال در مخاطب، مناسب دانستند. خانم بهمنش هم آغاز را تلفیقی مناسب از روایت و شخیصت پردازی دانستند. آقای ششتمدی دربارهء ناپایداری این داستان صحبت کردند. اینکه خود باد بیشترین عامل ناپایداری در داستان بود. همچنین نگاه مدام زن به ساعتش. و در ادامه ناپایداری با ماندن پیرمرد کنار دختر تداوم دارد. خانم اسراری با توجه به خطی بودن داستان، گره افکنی را در داستان مناسب دیدند و نقطه اوج را زمانی دانستند که تلفن دختر زنگ می خورد. اما اشاره کردند که از دیالوگهای دختر گره گشایی مناسب صورت نمی گیرد. آقای رمضانی به استفاده کردن مناسب از فضا و رنگ و بعد را مطرح کردند و گفتند که عنصر زمان کمرنگ بود
ساسان آقایی/ جنازه کمی بیشتر از ٥ کیلوگرم وزن داشت؛ برای پسربچه سه سالهای که تولد، رشد و مرگ او، همهاش با هم میشود یک داستان مینیمال چندخطی که در جنگ و آوارگی و احتمالا گرسنگی گذشته، کمی غیرطبیعی به نظر میآید اما «آیلان» پیش از رسیدن به ساحل «بدروم» ساعتها در آب دریا غوطهور بود و هنگامی که ماموران امداد گارد ساحلی ترکیه، سرانجام جنازهاش را از شنهای ساحل برگرفتند، بخش زیادی از وزنش را آب شور مدیترانه تشکیل میداد؛
بار دیگر؛ برای روزی از روزهای پاییز که زیر نارنجستانهای جهرم جمع میشویم و گوش به نوخسروانیهای باربدی میدهیم. فصل نارنجی جشنمان را داستانی از شما کامل میکند. به هر سبک و شیوهای که مینویسید حداکثر دوتا از داستانهایتان را بردارید و تا پایان شهریورماه به آدرس naranjnews@gmail.com و یا از طریق قسمت ارسال اثر سایت رسمی جشنواره به آدرس www.naranj.org بفرستید.
با عرض سلام و احترام خدمت تمام اعضای حلقه داستانی کویر
جلسه این هفته روز سه شنبه ساعت 17 آغاز شده و جریان جلسه به این ترتیب خواهد بود.
1) 30 دقیقه اول، ارائه مطلب درباره ادبیات دوره کلاسیک توسط آقای محمد فارسی نژاد
2) 60 دقیقه، نقد با توجه به شکلی که در هفته گذشته مطرح شد. هر کدام از دوستان بخش مربوط به خود را نقد می کنند. دو داستان: دختر، باد، پیرمرد و پیاز داغ
دوستان گرامی و اعضای محترم حلقه داستانی کویر. از این به بعد از این آدرس برای وبلاگ انجمن استفاده می کنیم.